034-33257601
info@autismkerman.ir

اثربخشی برنامه رابطه درمانی تحولی بر ارتقای مادر با کودک اختلال طیف اتیسم

اثربخشی برنامه رابطه درمانی تحولی بر ارتقای مادر با کودک اختلال طیف اتیسم

اثربخشی برنامه رابطه درمانی تحولی بر ارتقای مادر با کودک اختلال طیف اتیسم

جزئیات

یکی از عوامل موثر بر سلامت و بهزیستی روان شناختی فرد کیفیت عملکرد سیستم خانواده است . اعضای خانواده به واسطه علائق و دلبستگی عاطفی نیرومند دیرپا و متقابل به همدیگر متصل شده و ارزش اصلی خانواده حاصل از شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است. یکی از مهم ترین عوامل تاثیر بر رشد روانی و اجتماعی کودک، روابط مادر و کودک می باشد که از اهمیت بسزایی در زندگی کودک در حال رشد دارد به طوری که کیفیت این روابط در سال های اولیه کودکی اساس رشد شناختی، اجتماعی و هیجانی آینده را پایه گذاری می کند.

29 آبان 1403
اثربخشی برنامه رابطه درمانی تحولی بر ارتقای مادر با کودک اختلال طیف اتیسم

یکی از عوامل موثر بر سلامت و بهزیستی روان شناختی فرد کیفیت عملکرد سیستم خانواده است . اعضای خانواده به واسطه علائق و دلبستگی عاطفی نیرومند دیرپا و متقابل به همدیگر متصل شده و ارزش اصلی خانواده حاصل از شبکه روابطی است که توسط اعضای آن به وجود آمده است. یکی از مهم ترین عوامل تاثیر بر رشد روانی و اجتماعی کودک، روابط مادر و کودک می باشد که از اهمیت بسزایی در زندگی کودک در حال رشد دارد به طوری که کیفیت این روابط در سال های اولیه کودکی اساس رشد شناختی، اجتماعی و هیجانی آینده را پایه گذاری می کند.

به طور یقین یکی از بهترین روش های وارد شدن به دنیای کودک از طریق بازی است بازی علاوه بر جسم و روان کودک بر نحوه ارتباط مادر با کودک نیز تاثیر می گذارد. وجود کودک اتیسم در خانواده در مقایسه با سایر اختلالات دوران کودکی، با توجه به نیازهای مراقبتی خاص کودک برای مادر که نسبت به بقیه اعضای خانواده بیشتر با کودک سروکار دارد منبع استرس است که بر سلامت روانی و سازگاری آن نیز تاثیر می گذارد. علاوه بر این حضور این کودکان می تواند به شکل عمیق تر بر ارتباطات و کنش های اعضای خانواده اثر بگذارد این شرایط باعث افزایش استرس والدین به ویژه مادران می شود و بر بسیاری از جمع های زندگی خانوادگی تاثیر می گذارد.

فلور تایم روشی است که در آن به هموار کردن چالش های رشدی و کمک به مراقب برای روابط سالم با کودک می پردازد. در واقع بازی مبتنی بر مداخلات تعاملی است که اجزای آن ارتباطات تعاملی و هیجانی است و بر تفاوت های فردی علایق کودک و تعامل های هیجانی بین کودک و مراقب تاکید می کند. طرفدارن این رویکرد بر این باورند که کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم ظرفیت های دستیابی به توانمندی های تحولی بنیادین را به طور بالقوه دارند اما به دلیل وجود چالش های زیستی این توانمندی ها تحول نیافته است. تقویت مهارت های فرزند پروری که به دنبال آموزش والدین رخ می دهد می تواند نقش تعدیل کننده در مشکلات رفتاری دوران کودکی و خود کارآمدی والدین ایفا کند.

در واقع در این دیدگاه ، جلسات درمانی و آموزشی بر رابطه مادر و کودک از طریق بازی بوده و بر این فرض استوار است که بهبود این رابطه موجب بهبود مشکلات رفتاری و عاطفی کودک گردیده است و سلامت روان کودک و مادر را تضمین می کند و برخلاف روش های رفتاری که بر کاهش رفتارهای خاص متمرکز می باشند، این درمان بر نقایص تحولی محوری اتیسم به منظور ایجاد توانمندی های کارکردی پایه تاکید دارد. این رویکرد بر مبنای این فرض زیربنایی قرار دارد که هیجان ها پایه و اساس تحول و یادگیری می باشند و روابط انسانی نقش حیاتی در کودک ایفا می کنند. بر طبق دیدگاه فلور تایم والدین به عنوان عامل درمانی در جلسات درمانی می آموزند که چگونه محیطی گرم و صمیمی در خانه ایجاد نموده، رابطه غیر قضاوتی، بدون قید و شروط با فرزند خود برقرار کرده و از این طریق باعث ایجاد احساس ایمنی در کودک خود گردند. به کارگیری مهارت ها توسط والدین در بازی با کودکان موجب رشد منبع کنترل درونی کودکان می گردد.

در این پژوهش به مادران آموزش داده شد که متناسب با سطح تحولی فرزندشان با او تعامل نمایند. درمانگر در این مسیر شاهد تعامل مادر و کودک بود و هر جا که والدین در جذب و تعامل با فرزندانشان دچار مشکل بودند آنها را راهنمایی نموده و با ترس و اضطراب هایشان همدلی می کرد این موضوع به والدین کمک کرد تا توانمندی های فرزندشان و ویژگی های حسی- حرکتی او را درک کرده و متناسب با ظرفیت های کودک ،رفتار و تحول او را تقویت کنند.
هدفی که رابطه درمانی تحولی برای والدین و به ویژه مادر در نظر می گیرد، درک بهتر علامت ها و نیازهای کودک، افزایش کیفیت ارتباطی والد و کودک و ایجاد حس کفایت در مادر است. می توان گفت که در این برنامه ،پویایی های درون واحد خانواده هدف درمان قرار می گیرد. کشف و نمایان ساختن احساسات والدین و الگوهای ارتباطی درون خانواده و شیوه پاسخ گویی آن بخش مهمی از روند درمان فلورتایم است و تبیین نحوه اثرگذاری پویایی درون خانواده بر مشکلات کودک، آموزش الگوهای ارتباطی متناسب با مدل تحول یکپارچه انسان در خصوص روابط درون خانواده، تاکید بر روابط بین فردی آرام و تنظیم یافته، برانگیختن حس مشترک صمیمیت میان اعضا، بررسی و اصلاح اشاره های عاطفی و نحوه پاسخ گویی مطلوب آن، تاکید بر اهمیت حمایت از ابراز احساسات و عواطف در قالب گفتگو ، تفکر منطقی، انتظارات واقع گرایانه، تفاهم و مشارکت همۀ اعضا در تعیین قواعد درون خانواده توانسته است بر کیفیت تعامل مادر - کودک و به طبع آن بر افزایش تحول هیجانی -کارکردی کودک تاثیر مطلوب بگذارد.

به نظر می رسد مادران کودکان طیف اتیسم در مقایسه با سایر مادران دچار مشکلات رفتاری خاص در ارتباط اجتماعی هستند که موارد فوق سبک های خاص ارتباطی و اجتماعی را در والدین و همچنین فرزند به وجود می آورد و همین سبک ها به نوبه خود روند رشد کودک را تغییر می دهد.
در واقع والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، سوء رفتار فرزندانشان را به علائم این اختلال نسبت داده و رویکرد سهل گیرتر در برخورد با کودک دارند و سطوح بالای اضطراب مراقبان ممکن است منجر به فرزند پروری بیش از حمایتی شود و این حمایت گری ممکن است پرورش مهارت های مستقل را در کودکان محدود ساخته و مشکلات رفتاری او را افزایش دهد.

در واقع در این جلسات به جای تاکید صرف بر تغییر رفتار کودک، ادراک مادر در مورد رابطه والد- کودک تغییر می کند. و به نحوه رفتار به عنوان عملکرد ادراک ملاحظه می شود،بنابراین تغییر در ادراک باعث تغییر در رفتار خواهد گردید. علاوه بر این برخلاف سایر مدل های آموزشی والدین که راهبردهایی برای تغییر کودک تجویز می کنند، این رویکرد بر تغییر والد از طریق افزایش تعاملی و ایجاد چرخه ارتباط تمرکز دارد. همچنین شرکت دادن والد در جلسه درمانی باعث تسهیل شکستن موانع دفاعی و انزوای والدین می گردد. فلورتایم بر آنچه کودک توانایی تبدیل شدن به آن را دارد تاکید می ورزد.

در مجموع می توان گفت توجه به عملکرد سالم و کارآمد خانواده در فرآیند درمان اتیسم، امری ضروری و یکی از عوامل موثر بر بهبود این کودکان می باشد. و در نهایت می توان اظهار داشت که آموزش مادران ومشارکت کامل والدین در فرایند درمان این کودکان کمک می کند تا چرخه معیوب تعامل شکسته شود و الگوهای تعاملی و تقابلی حمایت کننده و مثبت به وجود آید. در بسیاری از موارد تغییر رفتار مادران وقت و هزینه کمتری را می طلبد و حتی گاهی باید تغییر آن را شروع کرد به ویژه اگر مشکلات ارتباطی بر خانواده سایه افکنده باشد یا خود مادران از اختلال روان شناختی رنج ببرند. آموزش مادران به بهبود رفتار آن منجر می شود و به دنبال آن رفتار کودک هم تغییر می کند و رفتارهای تخریبی مادران و کودکان اتیسم کاهش می یابد که موجب بهبود مهارت های ارتباطی کودک، افزایش دانش مادران در زمینه اتیسم و بهبود تعامل مادر- کودک می شود.

مقاله ها مرتبط